بی دلیل!

شاید برای یک لحظه بودن...

بی دلیل!

شاید برای یک لحظه بودن...

بی دلیل!
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوِ شب

وقتی شب میشه،

وقتی که همه جا ساکت و تاریک میشه،

گِردی ماه از پشتِ پنجره یه قسمت اتاق رو روشن میکنه :)
گوشیمو برمیدارم و یه موزیک ملو پلی میکنم...

اونجاست که حجومِ افکار شروع میشه! (باعثِ انشتار مطلب در اینجا :)) )
شاید به نظر خیلی ها من یه آدم شاد با اندیشه مثبت باشم.

اما هرچی که باشم، منِ واقعی رو میتونی توی شب پیدا کنی :)
(شاید منِ واقعی خیلی هارو!)
فکر فکر فکر!
نه فکر آینده و نه فکر حال

نه فکر مال و نه فکرِ خواب :)
واقعا مزه ــش تلخه!

مثل سیگار... مثل الکلِ تهِ استکان :)
یک سال گذشت! (خیلی شبیه اعلامیه شد، نه؟! :)) )

سیزده نود و چهار شد سیزده نود و پنج!

فقط یه عدد جا به جا شده، اما برای ما که فقط یه عدد نبوده...
تحول و تحول، همه توی سَر
وقتی فکر میکنم 1 سال پیش چی بودم، الان چی شدم دلم میلرزه...
باید از خیلی ها تشکر کنم! باعث شدن بزرگ بشم.
اونی که بهم یاد داد دلتو به جمله هایِ اَلَکیه یکی دیگه خوش نکن.
بهم یاد داد همه خوب نیستن، تو هم برای همه خوب نباش.
خوبیاتو نگه دار واسه اونی که واست خوبی میاره...
بهم یاد داد خیلی وقت ها احساس رو کشتن، بهتره تا احساس تورو بُـکُشه :)
حالِ 2 شب، یعنی آرامِش مثل نوت های پیانو...
وقتی که نواخته میشن و احساسِ پوچی اما لذتبخش میاد سراغت...
مثل حالِ وقتی که من دارم این متن رو مینویسم :)
دوستِ عزیز، غریبه، فرقی نمیکنه باشه جرمت چی، صبح سفیده! یه دسته گل بگیر برا #خــدا ببر، چون مثل بنده هاش نیست پشتِ میز :)

هواتو داره ;)
#همین

عید (وقتی که)

و چه عیده خشکی... انگار هر روز که میگذره یه چیزی از این زندگی کم میشه!
وقتی امروز با دیروز فرقی نداره، فردا هم با امروز، پسفردا هم با دیروز!

به قول #فرشاد:
"فردا هم مثه امروز از بین میره..."
نمیدونم چی داره بهم میگه ادامه بده! تو قراره خوشبخت بشی... روزنه ی نورِ تــَـه دلم من رو به ادامه دادن ترغیب میکنه...
جالب اینجاست، بعضی وقت ها اتفاقایی میفته که پیش خودم میگم خوشبختیه من، توی دیروزم از بین رفت! یا بهتره بگم توی دیروزم مــُـرد :)

وقتی هیچ حسی به چیزایی که قبلا میخواستم، ندارم!

وقتی که حَرف نبود، حِس بود به جاش...
وقتی که چشم نبود، دِل بود به جاش :)
اما ای کاش... ای کاش...

وقتی که هنوز وقتی دارم حرف میزنم، اسمش یهو از دهنم در میره!
جالبه، نه؟! بدجور منو میبره توی فکر!
به خودم میگم اینقدر توی نقش فرو نرو... خودت باش!
دنبالِ قایم کردنه دردت پشتِ یکی دیگه نباش!
ولی چه فایده... در به در دنبالِ چیزی ام که برای 1 لحظه هم که شده باشه منو بیخیال بکنه...
از چیزایی که قبلا بود ولی الان نیست!

تازه دارم آدم بزرگ های بچگیم رو میفهمم و درک میکنم! که چرا دارن بعضی کار هارو انجام میدن...
به قول #ش.ن:
"وقتی تویی و بغضِ طنز، و طنزِ بغض آلود..."
امیدوارم #خـــُـدا منو ببخشه. بعضی کارایی که امروز میکنم برای اینکه دلم آروم بگیره و اما نمیگیره :)
کاش دل بستن به یک چیز نبود.

کاش وقتی که از دلبسگی هامون جدا میشدیم میشد، گزینه ی Repair رو انتخاب کرد تا ترمیم بشه.

کاش اصلا گزینه Factory Reset داشتیم تا برگردیم به حالت قبلمون...!
#همون_مشکلِ_قبلی یا #همون_مشکلِ_قلبی!
_____________
پ.ن: نمیدونم اصلا چرا دارم اینجا مینویسم! وقتی همه توی شبکه های اجتماعی هستن!

شاید بهش عادت کردم! وقتی میام مینویسم و دلم آروم میگیره... :)
شاید تنها راهِ وصل شدنِ دل به دل باشه! نمیدونم...
در کل، مواظب خودتون باشید!
ولی نباشید بهتره، تجربه بیشتر کسب میکنید :))
ولی مواظب باشید تــَـش به جایی نرید. (#سانسور شد)

خداحافظ

مثل ما

جای تو را زن دیگری پر کرده
زنی که من هم جای شوهرش را پر کردم ..
گله ای نیست من عادت دارم
تو هم زیاد به دلت بد راه نده
مرد تو هم روزی زنی غیر از تو را دوست می داشت
مثل تو که قبل از او دلبسته در باز کردن من بودی
حال این شهر زیاد خوب نیست
شهری که هیچ کدام از آدم ها
عشق اول هم نیستند 
آن چنانی که تو
آن چنانی که من
آن چنانی که همه ی آدم ها ...!
#مثلِ_ما