اما..!؟
- شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۹ ب.ظ
ساده بودیم، زمینمان زدند، بلند شدیم! اما...
شخصیتی مـُرده در خاطرات، که کمی عجیب است به نظرمان.
اعتمادی که جای خود را به شــک داد;
تفکری که جای خود را به تــرس داد;
و آدمی که جای خود را به یک گــُرگ داد.
گــرگ؟! شاید گرگی که رام شده است اما به دست خودش!
دیگر تــَـن به شکار نمیدهد...!
فقط میخواد آرام و تنها زندگی کند... و این عاقبت و سرنوشت ماست.
هرچند تــلــخ... اما عبرت آموز! هم برای خود و هم برای دیگران.
به قول شاملو، "آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد که عمرشان کوتاه است.
بس که هرکی از راه میرسد، یا ازشان سوء استفاده میکند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن یادشان میدهد!
آدمهای ساده رو دوست دارم، بوی ناب آدم را میدهند."
- ۹۴/۱۱/۰۳